شیطان که رانده شد ازبهشت جزیک خطانکرد

انقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم .........صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

شیطان که رانده شد ازبهشت جزیک خطانکرد

انقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم .........صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

شادی خود را به هیچ چیز و هیچ کس

وابسته نکن تا همیشه از آن برخوردار

باشی

 

khande at ra be man

Labhayat ra baraye man

cheshmhayat ra be shoghe man

ashkha yat ra hargez

vojudat ra ta abad

shabname man..

چه غم انگیز است وقتی چشمه ای سرد و زلال

در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد

تو تشنه ی آتش باشی و نه تشنه ی آب

و چشمه که خشکید از آن آتش که تو تشنه آن بودی

بخار شد و به هوا رفت

و آتش زمین را تاخت و در خود گداخت

و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید

تو تشنه ی آب گردی و نه تشنه آتش

 نمی توانم عهد کنم تغییر نخواهم کرد

نمی توانم عهد کنم که گاهی احساسات تو را جریحه دار نخواهم کرد

نمی توانم عهد کنم که خلقیات متفاوت نخواهم داشت

نمی توانم عهد کنم که همواره قوی نخواهم بود

نمی توانم عهد کنم که آشفته نخواهم بود

می توانم عهد کنم که همواره پشتیبان تو خواهم بود

می توانم عهد کنم که با تو

افکار و احساساتم را با تو

سهیم خواهم شد

اما...

می توانم عهد کنم که تو را آزاد خواهم گذاشت تا خودت باشی

می توانم عهد کنم که با تو کاملا صادق خواهم بود

می توانم عهد کنم که هر کاری بکنی درکت خواهم کرد

می توانم عهد کنم که با تو خواهم گریست و خواهم خندید

می توانم عهد کنم که کمکت خواهم کرد به هدف هایت برسی

اما...

پیش از همه می توانم عهد کنم که

دوستت خواهم داشت

من از اندوه چشمای قشنگت
                                        تو رو از پشت این ظلمت شناختم

 

خیال کردم یکی می شیم به زودی
                                       ولی افسوس تو هم با من نبودی

آنگاه که با دستانت واژه ی عشق را بر قلبم نوشتی سواد نداشتم،

اما به دستانت اعتماد داشتم.

حال سواد دارم اما دیگر به چشمان خود اعتماد ندارم......
 

 


حلالم کن اگه همدم نبودم
                                        اگه با بغض تو محرم نبودم


حلالم کن اگه تنها و سردم
                                       اگه همپای تو گریه نکردم

 حلالم کن که به اشک تو سوگند
                                       نمی شد باورم این جور ببازیم


حلالم کن ، حلالم کن که چشمات 
                                        نشد هم بغض شب های تو باشم 

       

وقتی که قسم ها همه دروغ شده

 وقتی که دروغ ها همه قسم شده 

همه جارو  لجن  گرفته

هر کی می خواد یه جوری اذت استفاده کنه

مرام و مرفت نیست

خوب و بد فرقی نداره

ای خدا مگه نمیبینی

چشماتو باز کن

چشمای خونیه مردمتو  ببین

ببین و بشین

بشین و با من زار بزن................

چه اندوهگین است گذر عمر بدون تو   

 

 

The great pleasure in life is doing what people say you cannot do

 

.

گر از دوست چشمت بر احسان اوست  

               تو در بند خویشی نه در بند دوست

عشق با روح شقایق زیباست

عشق با حسرت عاشق زیباست

عشق با نبض دقایق زیباست

عشق با زهر حقایق زیباست

عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست

Whoever on this earth possesses half a loaf

    And a nest suited for his abode

 

Whoever is no man's slave & no man's master

Let him live content, for his existence is a blissful one

 

........رفتن راز غریب زندگی است رفتن پیش از اینکه باران ببارد.........

...نمیدانم چرا هر وقت او میرود باران میبارد...

هرگاه گریه میکنم تو را در اشکهایم میبینم ،

                                                آنگاه اشکهایم را پاک میکنم تا کسی تو را نبیند

 

انقباض رگ های عشق


به درد می آورد قلب تپنده را


لحظه ی بوسه بر مرگ نزدیک است


نبض خسته خبر از مرگ می دهد


وداع دستانی که وصل را جست و نیافت


تنها یافته هایش


خلاصه ای بود از نیافته هایش

یاران موافق همه از دست  شدند

در پای اجل یکان یکان  پست  شدند

خوردیم ز یک  شراب در مجلس عمر

دوری دو سه بیشتر زما مست شدند

 

 

چقدر سخت است زمانی که چشم هایت  تمام تلخی ها رامی بیند

وپنهان اشک می ریزد.

 دلتنگم.     دلتنگ  برای آنی که دیگر نیست.

کاش می شد نرفت

کاش می شد نگفت

کاش می شد نخواست

کاش می شد نکرد

کاش می شد نمرد

   اما حالا که نمیشه پس .

 برو.   بگو .  بخواه.   بکن .  بمیر. 

 

 

 تنها و بی کس در حال عبور از پل زندگی به سوی مقصدی نا معلوم

                            

                                                 شبی شب بود و شمع بود و من  بودم و غم یار

        شب رفت شمع سوخت من ماندم و غم یار

 

 

 

 

آسایش دوگیتی تفضیل ازین تو حرف است ..

           

                    با دوستان مروت

         با دشمنان مدارا

 

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند

 

گرتو نمی پسندی تغییر ده غذا را

تو که بارون ندیدی

تو که دردو نچشیدی

تو که مرگ نمی دونی

تو که  دوری و نداشتی

تو که داغونت نکردن

توی غربت  تک و  تنها  زیره  بارون درب و داغون مرگ و دیدم

با من از درد نگو

با من از دوری نگو

با من از مرگ نگو

با من از غربت نگو

با من از عشق بگو

 

                                                                          همه را دیدم

                                                                                                    ولی عشق را ندیدم

زندگی  زیباست  وقتی رو یه چیزی هستی

حالا به خودت بستگی داره او ن یه چیز و  چیجوری  انتخاب کنی

می تونه  کس با شه 

می تونه  مواد با شه 

می تونه عشق با شه 

می تونه تنفر  با شه 

 هر چیزی  که هست باید تو روش باشی 

بری زیر  دیگه  رفتی........

از زندگی  یاد  گرفتم  همیشه با لا  باشم..

تو هم یاد بگیر.

 

امشب  شبم را با شبنمی  شب  کردم..

یک  شبنم قدیمی از زمان کودکی.....

 یک  شبنم  دوست داشتنی ...... 

در یک  شب بیاد ماندنی......

باورم نمیشه  ...

اخه مگه میشه...

  تو  کلم  نمیره  ...

گفته بود بدون من هیج جا نمیره  ...

اخه مگه میشه...

این همه ادم ...

چرا فرشتیه من....

ای کیر تو این  زندگی....

 

 

Medieval Christian views of Muhammad

While Muslim tradition has glorified and mythified Muhammad over centuries, Western tradition often has been critical towards him. The medieval scholars and churchmen held that Islam was the work of Muhammad who in turn was inspired by Satan. Theories emerged, for example in order to show that Muhammad was the anti-Christ, it was asserted that Muhammad died not in the year 632 but in the year 666 - the number of the Beast.A verbal expression of Christian contempt for Islam was expressed in turning his name from Muhammad to Mahound, the "devil incarnate" Bernard Lewis states that "The development of the concept of Mahound started with considering Muhammad as a kind of demon or false god worshipped with Apollyon and Termangant in an unholy trinity. After the reformation, Muhammad was conceived as a cunning and self-seeking impostor.Such criticisms have become less common over the last two centuries. 

 

http://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad 

 

 

 

 

 

 


 

هفت مرتبه خواندن آیه 34 از سوره مبارکه نساء
«الرجال قوامون علی النساء» «مردان سرپرست و نگهبان زنانند.»
موجب مطیع شدن همسر است

Nahj al Balagha

 

Vatlue of each man depends upon the art and skill which he has attained.  He who is deserted by friends and relatives will often find help and sympathy from strangers. Our affairs are attached to the destiny decreed by Allah, even our best plans may lead us to destruction. If someone's deeds lower his position, his pedigree cannot elevate it. A virtuous person is better than virtue and a vicious person is worse than vice. One who says unpleasant things about others, will himself quickly become a target of their scandal. A wise man first thinks and then speaks and a fool speaks first and then thinks. The sin which makes you sad and repentant is more liked by Allah than the good deed which turns you arrogant. Value of a man depends upon his courage; his veracity depends upon his self-respect and his chastity depends upon his sense of honor. Do not feel ashamed if the amount of charity is small because o refuse the needy is an act of greater shame.

 

 


 

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ،
آب در حوض نبود .
ماهیان می گفتند:
"هیچ تقصیر درختان نیست."
ظهر دم کرده تابستان بود ،
پسر روشن آب ، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد.

به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.
برق از پولک ما رفت که رفت.
ولی آن نور درشت ،
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن
و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است.

باد می رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می رفتم.

 

 Sohrab Sepehrie

نمی دونستی از تاریکی می ترسم همیشه سیاه می پوشیدی / داشتم به تاریکی عادت می کردم سفید پوشیدی و رفتی.

 

میرم .... اما نمی پرسم زخویش .... ره کجا .... منزل کجا .... مقصود چیست ؟ بوسه می بخشم ولی خود غافلم که این دل دیوانه را معبود کیست

زندگی چیست ؟ بلوغ با شهوت / عشق با ذلت / ازدواج با حماقت / فرزند با مصیبت / مرگ با وحشت /

تکرار تا این  است ......اینست بازی تلخ طبیعت.

 

...

هر کسی یه جوری از کنار من میگذرد ولی دلم فقط برای او تنگ است

...

                                                 وقتی کسی برای تو میمیرد انقدر مرد باش که بتوانی یک شاخه گل برای مزارش بیاری                           

...

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟

خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد

...

زمان به من اموخت : که دست دادن معنی رفاقت نیست ، بوسیدن قول ماندن نیست ، و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست.

از زندگی آموختم که به هر نگاهی دل نبندم                           

 

 

چرا دستانم همچون سرما ی زده ان 

زمان به من اموخت : که دست دادن معنی رفاقت نیست ،

                      بوسیدن قول ماندن نیست ،

             و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست.

 

 

چه دنیای کثیفی....

گیر کردیم تو کسافت...... 

خدا یا

خدا یا دستانم را به دست هر کسی نسپار


خدایا اشکم را برای هر کسی در نیاور


خدایا لبهایم را با بوسه ی هر کسی تر نکن


خدایا تنهاییم را با هر کسی پر نکن


و خدایا

مرا عاشق هر کسی نکن

...

بدون تو چه پروازی


چه احساسی چه آوازی

...

 یه چیز  میدونی

هر روز که به یادگاریت رو دستم

نگاه میکنم  بیشتر از خودم بدم

میاد...  ینی حتی ارزش مردن

برائ تورو  نداشتم.

 

دلم تنگه برای تو.

امروز  بلیتامو  گرفتم ........... دارم  میام.

خدایا  شکر.   ۳۸ روز  دیگه  ایرانم.

تن تو باید مال کسی عریان باشد که روحش را برای تو عریان کرده است

 

ازم پرسید به خاطر کی زنده هستی؟با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم

بخاطر تو بهش گفتم بخاطر هیچ کس

پرسید:به خاطر چی زنده هستی؟با اینکه دلم داد میزد

بخاطر دل تو با یک بغض غمگین بهش گفتم بخاطر هیچی

ازش پرسیدم: تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک توی چشماش جم شده بود گفت

بخاطر کسی که بخاطر هیچی زندست..

 

 

..

همیشه فکر می کردم اگه یه روز نباشی می میرم .... اما من نمردم.... من داغون شدم .... خیلی دلم می خواد بگم فراموشت کردم .... ولی واقعیت اینه که نمی تونم فراموشت کنم .... خیلی دلم می خواد خوابتو ببینم .... ولی از وقتی که رفتی چشمام خیسه و خواب به چشمام نمی یاد .... یادته اشکامو پاک می کردی .... می خوام بخوابم خوابتو ببینم .... اشکامو پاک می کنی ؟؟؟؟؟؟

..

زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ... عشق یک بار است ... جدایی دشوار است ... ولی یاد تو تکرار است ...


..

پیامبر(ص)‌:بهترین هدیه حرفی است که موجب هدایت کسی شود.

دنیا دو روز است


یک روز با تو و روز دیگر علیه تو


روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مگرد


زیرا هر دو پایان پذیرند

ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی میتونیم به دلمون یاد بدیم که اگه شکست لبه های



تیزش دست اونی رو که شکستش نبره

گفتم چشمم گفت به راهش میدار
گفتم جگرم گفت بر آهش میدار
گفتم که دلم گفت چه داری در دل
گفتم غم تو گفت نگاهش میدار *