شیطان که رانده شد ازبهشت جزیک خطانکرد

انقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم .........صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

شیطان که رانده شد ازبهشت جزیک خطانکرد

انقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم .........صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

شب تنهایی با هم.. شاید اینگونه سزاوار

فراموشی نبود چقدر با عجله...

غبار می تکانی از ردپای آخرین خاطراتمان

کنون ای اولین و آخرینم کاش احساس آبی

مرا می شنیدی. تا همیشه به تماشای شب

میروم و تکه هایی از عشق مدفون میراث من

است و قلمی که هیچ گاه نتوانست آخرین

حرفهای مرا با تو بگوید