شب تنهایی با هم.. شاید اینگونه سزاوار
فراموشی نبود چقدر با عجله...
غبار می تکانی از ردپای آخرین خاطراتمان
کنون ای اولین و آخرینم کاش احساس آبی
مرا می شنیدی. تا همیشه به تماشای شب
میروم و تکه هایی از عشق مدفون میراث من
است و قلمی که هیچ گاه نتوانست آخرین
حرفهای مرا با تو بگوید
زندگی قشنگه اگه با تو باشه...
مرگ قشنگه اگه برای تو باشه...
دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...
من قشنگم اگه با تو باشم...
دیگر برایم مهم نیست... هیچ
دیگر قلبم عاشق کسی نیست
دیگر برای ماندن ارزشی نیست
دیگر در زندگی من شبنمی نیست
دیگر مرا یارو یاوری نیست....