به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
و من هم یک کبوتر تشنه ی باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بیقرار من
ببین با تو چه رویائی ست رنگ شوق چشمانم
پوریا از پیشم بری ، دیگه هیچکس مثل تو نمی تونم پیدا کنم
می دونم بدون تو ، دیگه این زندگی رو نمی تونم معنا کنم
همه فکرم تویی و وجودم از تو جون می گیره
اخه قلب من بدون تو می میره
تو رو خواستم نه برای بازی و یک حوس پوچ ، بی خبر
می خوامت برای یک عمر ، اینو از یادت نبر