با نبود تو آنچه گویم شعر نیست
با نبود تو آنچه بودم میل نیست
در تمام زندگی جستم به دنبال سه چیز
معنیه عشق و مرام و معرفت واقعا چیست
دیگر برایم مهم نیست... هیچ
دیگر قلبم عاشق کسی نیست
دیگر برای ماندن ارزشی نیست
دیگر در زندگی من شبنمی نیست
دیگر مرا یارو یاوری نیست....
kash mishod yedafe dige sedato mishnidam
kash mishod dorost azat khodahafezi mikardam
AGAR ROUZI TO RA KARDAM FARAMUSH
BEDAN SHAMEE" VOJUDAM GASHT KHAMUSH.
شب آخر است
امشب آسمان جور ِدیگری است
ستاره من دیگر با من نیست
از خودم بیزارم
از او نفرت دارم
یک احساس سرد
مثل دستاش سرد و خونی
خدایا با من چه کردی
می خوام داد بزنم
وای بر من.
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
و من هم یک کبوتر تشنه ی باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بیقرار من
ببین با تو چه رویائی ست رنگ شوق چشمانم
شبی پرسیدم از خودهستیم چیست..
.به جز اشک و نیاز و یاد و تقدیر
و حالا با صداقت مینویسم.
.همین هایی که من دارم فدایت
دعایت میکنم خوشبخت باشی
تو هم تنها برای خود دعا کن
khande at ra be man
Labhayat ra baraye man
cheshmhayat ra be shoghe man
ashkha yat ra hargez
vojudat ra ta abad
shabname man..
چه غم انگیز است وقتی چشمه ای سرد و زلال
در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد
تو تشنه ی آتش باشی و نه تشنه ی آب
و چشمه که خشکید از آن آتش که تو تشنه آن بودی
بخار شد و به هوا رفت
و آتش زمین را تاخت و در خود گداخت
و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید
تو تشنه ی آب گردی و نه تشنه آتش